دردِ طُ، مرگه مَنِعـ ♡

ساخت وبلاگ

 این روزها 

 

آن قدر به تمام شدن،به تنها شدن فکر میکنم ؛

 

 آن قدر به سرما، به دوری، به نبوددن   


   

  فکر میکنم  که بی حس شده ام

 

 این روزها که شاید

 

  باید شاد بود،  من  بی حسم !

 

حتی حسِّ تظاهر هم ندارم؛

 

تظاهر به این که خوبم!   فقط دلم میخواهد

 

بخوابم! خوابی که انگار هنوز از زمستان

 

 با من است!

 

که فراموش کنم   تمام این ترسها را ؛

 

بخوابم که تمام شود

 

  تمام این کابوسها... 

 

 احساس میکنم

 

حالم خوب نیست؛ باید بخوابم!.

 

+ نوشته شده در  شنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۵ساعت 9:21  توسط yasi  | 
گریه های بی امان من...
ما را در سایت گریه های بی امان من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgeryehayeman0 بازدید : 10 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 10:55