از بعد تو، خستگی، ترسش ریخته،درنمی رود.

ساخت وبلاگ
نمی دانم 

این قاصدک هایی که سَرِ راهِ من

قنوت گرفته اند

آرامشِ کدام پنجره را 

برای کدام خانه می برند.

و اینکه آیا تو 

هنوز هم بعد از دیدنِ

 دو گنجشک کناره پنجره

برایم نامه می نویسی؟

 

این دستهایی که داخل جیبم گذاشته ام.

این چشم هایی که

 هر روز باران را تماشا می کنند.

 

وَ این قلبی که در سینه 

زیستن را معنا می کند

همه امانتِ تو هستند.

زود بیا...

زندگی زبان مرا نمی فهمد...

 

+ نوشته شده در  شنبه شانزدهم بهمن ۱۳۹۵ساعت 9:27  توسط yasi  | 
گریه های بی امان من...
ما را در سایت گریه های بی امان من دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bgeryehayeman0 بازدید : 29 تاريخ : جمعه 20 مرداد 1396 ساعت: 10:55